تعجب من از اهالي مجلس و اصحاب رسانه !

برنامه قبل دیروز،امروز،فردا برنامه خوب و چالشی شد، حضور دواستاد برجسته حوزه حقوق و رسانه دکترمحسن اسماعیلی ودکتر حسام الدین اشنا، برعمق مطالب مطرح شده افزود و بعد از مدتها  دربرنامه ای زنده ازرسانه ملی نقد علمی بخشی از عملکرد این رسانه مهم و تاثیرگذار مطرح شد، با اینکه برخی از نظرات دکتر اشنا درخصوص رسانه ملی  بعضا بسیار تند بیان شد اما برای خود من قابل تامل بود.در میان این بحث های علمی و حقوقی دراخربرنامه تعجب دکتر اسماعیلی از صحبت پایانی دکتر اشنا برایم بسیار جالب بود.

وقتی صحبت از تدوین نشدن قانون جامع رسانه ها و مطبوعات برغم تکلیف قانونی برنامه چهارم توسعه بعد از هفت سال و همچنین تنظیم قانون جدید اداره صدا وسیما شد ، در اخربحث دکتر اشنا که چهره ای شناخته شده درعرصه علوم ارتباطات است گفت.."البته باید به این قوانین، قانون ازادی مطبوعات را هم اضافه کنیم که قانونی بسیارمهم است و هنوزتصویب نشده است!"

دکتر اسماعیلی بلافاصله با تعجب گفت.." این قانون در سی مرداد 88 با عنوان قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات تصویب و به دولت ابلاغ شده است، البته با گذشت بیش از دوسال دولت هنوز آیین نامه اجرایی ان را تدوین نکرده و قانون هم همان طور که می دانید بدون ایین نامه اجرایی قابل اجرا نیست!"

 این مدرس اخلاق و حقوق ارتباطات ادامه داد: " متاسفانه من هیچ ولعی هم میان رسانه ها برای پیگیری اجرای این قانون مهم نمی بینم و این هم  جای تعجب است!"

 واقعا جای تعجب هم دارد ؛ چرا رسانه ها پیگیر اجرایی شدن قانون به این مهمی نیستند!

تصویب " قانون انتشار و دسترسی آزاد  به اطلاعات "  از مجلس ششم کلید خورد ودرهمان زمان اشکالات زیادی به ان وارد شد اما مهم این است که این قانون برغم کامل و صددرصدی نبودن می تواند جلوی بسیاری از رانت های اطلاعاتی را که موجب فسادهای پنهان بسیار است بگیرد.

جریان ازاد اطلاعات  به معنی حق دسترسی و انتشار ازادانه اطلاعات از حقوق شناخته شده شهروندی و ارکان مهم درجوامع مدنی امروزاست  و براساس مبانی نظری ان دولت امانتدار اطلاعات است نه مالک ان و لذا هرگونه  تحریف ، نقص  ویا عدم ارائه اطلاعات عمومی و دولتی به صورت یکسان به همگان ، جرم محسوب می شود.

بر این اساس دولت ونهادهای عمومی موظفند با ارئه بدون محدودیت اطلاعات از بوجود امدن رانت های اطلاعاتی که از مصادیق فساد هستند جلوگیری کنند.

اعتماد سازی میان مردم و حاکمیت که افزایش مشارکت ملی را در پی دارد و پیشگیری از فساد اداری و اقتصادی که همیشه در تاریکی پیدا می شوند از مزایای اجرای قانون آزادی اطلاعات است.

 سوئد ،نخستین کشوری است که قانون ازادی اطلاعات را در سال 1766تصویب کردو حدود250 سال پیش با شعار ازادی اطلاعات حق  شهروند است، دسترسی به اطلاعات وانتشار ازادانه ان را نشانه ای از دموکراسی دانست.

اگر سوئدی ها دران زمان ازادی اطلاعات را محصول  دموکراسی می دانستند اکنون جریان ازاد اطلاعات را  بوجود اورنده دموکراسی می دانند .

امریکاییها این قانون را در سال 1996  تصویب کردند ، هندی ها  درسال 2002 ودرحال حاضراین قانون در حدود50   کشور تصویب شده و دستکم در سی کشور در حال اجراست.

با به رسمیت شناخته شدن حق دسترسی ازاد به  اطلاعات ، خبرنگاران دیگر صرفا به عنوان یک صنف خاص دیده نمی شوند بلکه به انها به عنوان نمایندگان افکار عمومی نگریسته می شود  که حق دارند اطلاعات را به صورت ازادانه برای نمایندگان خود بدست اورند و منتشرکنند و ندادن اطلاعات به انها جرم و تخلفی بزرگ محسوب می شود.

درست است که به گفته اقای دکتر اسماعیلی قانون مصوب سی مرداد 88  ،قانونی صددرصدی و کامل نیست اما یک گام اساسی برای تامین حقوق اساسی مردم و نمایندگان انها دررسانه هاست ...ایا این چیز کمی برای ما اهالی رسانه و مطبوعات است که مطالبه جویانه ان را پیگیری نمی کنیم؟!

البته تعجب من بعد ازپخش این برنامه دوچندان شد چرا که بازهم هیچ رسانه ای به این موضوع مهم نپرداخت وعلاقه ای برای پیگیری آن نشان نداد. 

قابل توجه تر آنکه ندیدیم و نشنیدیم که مجلسی ها و درراس انها اعضای محترم کمیسیون فرهنگی که الان با عجله درماههای اخر کار خود درپی  تصویب قانون جامع برای رسانه ها و مطبوعات هستند ! جدیتی برای پیگیری اجرایی شدن این قانون مهم برزمین مانده از خود نشان دهند.

 البته قابل درک است که آقایان بویژه چند ماه مانده به انتخابات کارهای مهمتری دارند ازجمله افزایش تعامل (شما بخوانید: کل کل ساختگی ) با هنرمندان و بازیگران ، حضور در برنامه های پرمخاطب تلویزیونی به هر نحو ممکن (خواهش و اگر نشد تهدید)  و... ، درهر حال وقتی باقی نمی ماند برای برخی امور که احتمالا تاثیر چندانی در راه یابی مجدد به خانه ملت ندارند.

 البته ناگفته نماند که از منابع موثق شنیدیم که ریاست محترم مجلس بعد از دیدن برنامه ما درباره  تعجیل کمیسیون فرهنگی در تصویب  قانون جامع رسانه ها و مطبوعات و حساس شده و دستور بررسی دقیق را دراین خصوص داده است که جای بسی امیدواری و خرسندی است!

بایدعذرخواهی هم از اقای هدایت خواه مخبرکمیسیون فرهنگی بکنم که قراربود پشت خط برنامه ما بیاید و توضیحاتی درخصوص این مصوبه بدهد اما بدلیل کمبود وقت میسر نشد واز همین الان درتلاشم تا فرصتی مناسب برای بیان این توضیح فراهم اورم ...

بهرحال امیدوارم ما اهالی رسانه و مطبوعات دست دردست هم مطالبه گر اجرای این قانون مهم  و دیگر دغدغه های مشترک  تاثیر گذار درعرصه اطلاع رسانی و ایفای وظایف اصولی خود باشیم .

خاطره ای که بیانش عجیب به دلم نشست...

دوشنبه هفته پیش افطارمهمان بروبچه های نیمروز و دوستان بسیار عزیز و خوبم علی زاهدی و حامد جواد زاده بودیم دیدم موبایلم چندبارزنگ خورده و قطع شده و من هم متوجه نشدم اخه اونجا بد انتن می داد بالاخره یک اس ام اسی اومد که فلانی هستم از ریاست جمهوری و کار فوری دارم به علی گفتم ..حاج علی بعد از حدود یک سال و اندی اقایون ریاست جمهوری یادم کردند چی کار دارند...؟ چند وقتی هست که مارو با اینها کاری نیست... خلاصه زنگ زدم و معلوم شد دنبال اینند که اجرای برنامه تقدیر رییس جمهور از خبرنگاران رو برعهده بگیرم ... شک داشتم و واقعا هم کار داشتم وخیلی دیرهم گفته بودند گفتم یه نیم ساعت دیگه می گم خدمتتون اما توی همین فاصله سید میرحسینی ازدوستان خوبم در نهاد زنگ زد و باز اصرار کرد و من هم نتونستم نه بگم خلاصه رفتم... بعد از قرائت قران فرمان اجرا رو دستم گرفتم و توی مرحله اول باید چند تن از نمایندگان خبرنگارها رو دعوت می کرد قبل از هر اعلام هم سعی می کردم مطلبی بگم و به اصطلاح خشک و خالی نباشه رسید به صحبتهای جوان ترین خبرنگار بعد از صحبتهای او باید نفر بعدی رو معرفی می کردم اما خاطره ای اومد درذهنم خیلی با خودم درگیرشدم که بگم یا نگم رفتم پشت تریبون و شروع کردم ..

اقای رییس جمهور توی این پنج شش سال درخدمت شما خاطره های زیادی داشتم الان که جوان ترین خبرنگار صحبت کرد یاد نخستین سفرم با شما افتادم اجازه دارم نقل کنم

احمدی نژاد نگاهی کرد و با لبخندی خاص گفت..فرمان دست شماست بفرمایید.

گفتم..نخستین سفر شما بعد از رای اعتماد وزیران در شهریور ۸۴ به بم بود که به صورت غیرمنتظره انجام شد همه رفتیم ترمینال ۴ پروازهای داخلی مهراباد شما هم بدون هیچ تشریفاتی از میان مردم عادی اومدید و سوار هواپیمای عادی اسمان شدید برای همه ما چنین فضایی تازگی داشت و لذت بخش بود...

به بم که رسیدیم با اون شور و حال جوانی ام سریع اومدم پای پلکان تا نخستین مصاحبه رو با شما بگیرم و به خبر ۲۱ برسونم چند با سوال کردم که هدف از این سفر برنامه ریزی نشده چیه جواب ندادید و یکدفه از کوره دررفتید.." بابا بگذار به کارمون برسیم اومدیم کار کنیم "  ....

بعنوان یک جوان خورد توی ذوقم.. رفتیم در شهر بم تا یک و نیم شب یکسره کار کردید جوری که برای همه ما تازگی داشت هرجا می رسیدید به دقت به حرف ها و درددلهای مردم گوش می دادید... دستور می دادید... مسائل فنی رو بررسی می کردید... بعد از چند سال اینجور کارکردن برای ما هم خیلی لذت داشت کم کم مزه این جور با دل و جان کار کردن جای اون تلخی برخورد شما رو گرفت حتی یادم هست که نیمه شب هم رفتید بازدید نامحسوس اما ما رو نبردید...

اخر سفر با اینکه لذت کارو تلاش صادقانه شما برای مردم مستضعف بم اون تلخی رو کاملا از بین برده بود قبل از مصاحبه صدایم زدید که مثلا از دلم بیرون بیاورید.."حالا فهمیدی برای چی اومده بودیم ... و خنده ای از سرتواضع و مهربانی .."

عجب روزهای لذت بخشی بود ...

خیلی به دلم نشست انگار همه ان چیزی را که می خواستم با این خاطره گفته بودم...

مستند ترور مقام معظم رهبری...

سال دوم کار در واحد مرکزی خبر یعنی سال ۸۲ بود که پیشنهاد دادیم برای سالگرد ترور حضرت اقا یعنی ششم تیر گزارشی بزنیم تا اون زمان چنین کاری انجام نشده بود/ حدود دو هفته و درکنار کار پرفشار خبری درمجلس ششم توانسیم مصاحبه های مختلف و متعددی از ادمهایی که درصحنه انفجار و پس از اون بودند بگیریم و یک سری مواد خام عالی داشته باشیم یادم میاد که تمام مصاحبه رو نوشتم وشات لیست کردم و چند شب تا حدود ساعت دو و سه صبح اونها رو درکنار هم قرار دادم و با همون تجربه اندکم دکوپاژ گزارش رو نوشتم که درنهایت پس از پخشش از زبان یکی از اساتید خبر در جلسه ای اموزشی شنیدم که این کاری که از فلانی پخش شد یک مستند خبری بود نه گزارش که اون موقع خیلی کم انجام می شد  یعنی خودم اولین مستند خبری رو کار کرده بودم اما نمی دونستم که بهش می گن مستند خبری... بگذریم سرتون رو درد نیارم این مستند فکر می کنم چهار سال پشت سرهم پخش شد اولین بار بخش خبری ۲۲ شبکه سه اون رو پخش کرد به نظرم رسید با توجه به سالگرد ترور ششم تیر بد نیست متن اون رو در وبلاگم قرار بدم ..

 اقای جباری از محافظان مقام معظم رهبری درسال ۶۰.. مردم روی زمین خوابیده بودند

 اقای مطلبی امام جماعت مسجد ابوذر..من همینطور مانده بودم

 اقای خسروی وفا مسئول حفاظت از مقامات در سال ۶۰ ..پشت بیسیم گفتند از حافظ  به حافظ هفت خونسردیت رو حفظ کن و محل حادثه رو  اعلام کن 

 دکتر فاضل مسئول تیم جراحی ..بمب رو طوری کار گذاشته بودند که در مقابل قلب منفجر بشه

اقای باقی از اعضای تیم پزشکی..فقط می خواهم بگم که یک معجزه بود

 بعد از این مقدمه صفحه ای سیاه پدیدار می شه که زیرنویس ان این است..مسجد ابوذر   ششم تیر۶۰

باصدای ایت الله خامنه ای در خصوص مساله  زن که البته من دراینجا کامل ترش رو گذاشتم ..

((آنى که گفتند زن ناقص‌العقل است،نخواستند بگویند که زن خداى نکرده قوه‌ى ادراک ندارد، هرگز. بسیارى از زنان از بسیارى از مردان سطح شعور و درکشان به مراتب بالاتر است؛ نه یک ذره دو ذره. من در تفسیر این جمله در نهج‌البلاغه یک بیانى کردم که این بعد هم منتشر شده. شاید هم شماها بعضیتان دیده باشید. دو احتمال درباره‌ى این هست که یکى از این دو احتمال را من این‌جا ذکر مى‌کنم و آن این است که نظر امیرالمؤمنین در «هن ناقصات العقول‌[ان النساء نواقص الایمان نواقص الحظوظ نواقص العقول/128نهج‌البلاغه/ خطبه 80]» به طبیعت زن نیست، بلکه به زنى است که تحت تأثیر فرهنگ ستم‌آلود تمام طول تاریخ که نسبت به زنان این فرهنگ، همیشه توأم با ظلم و ستم بوده، ناقص بار آمده. در زمان امیرالمؤمنین زن در همه‌ى جوامع بشرى، نه فقط در میان عرب‌ها، مظلوم بود. نه مى‌گذاشتند درس بخواند، نه مى‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسى تبحر پیدا کند. نه ممکن بود در میدان‌هاى......))

صدای مهیب انفجار بمب و فریاد مردم و نا تمام ماندن سخنرانی.. 

 اقای حاجی باشی یکی از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰..پشت تریبون رفتند و مشغول پاسخ به پرسش ها بودند

اقای جباری از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰..بمب را به صورتی ماهرانه در ضبط کار گذاشته بودند

اقای مطلبی امام جماعت مسجد ابوذر..یکدفعه دیدیم صدای انفجار مسجد را برداشت "صدای انفجار"دیدم اقا همانطور که ایستاده بود دارند برمی گردند

اقای حاجی باشی از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰ ..توی اون شلوغی جمعیت ما نفهمیدیم چطور موفق شدیم ایشون رو به بیرون منتقل کنید

اقای جباری از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰ ..خون زیادی ازایشون رفته بود به صورتی که احساس کردیم همه خون بدن ایشون خارج شده  

رییس بیمارستان بهارلو در سال ۶۰.. دیدیم یکدفه یک مجروحی را روی برانکارد داخل اتاق عمل کردند اصلا مجروح را نشناختیم فوق العاده وضع وخیمی داشت نه نبض داشت و نه فشار و نه تنفس

دکتر فاضل مسئول تیم جراحی .. مریض به شدت درحال خون ریزی بود به دلیل اسیبی که به ریه ها وارد شده بود 

اقای حاجی باشی از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰.. یک لحظه نمی دانم کدام یک از پزشکان بود که دستکش خود را دراورد و گفت کار تمام شد و فشار رسید به حد صفر

اقای خسروی وفا مسئول تیم حفاظت از مقامات در سال 60..  پس از دو سه ساعت ایشون رو با هلی کوپتربه بیمارستان شهید رجایی( قلب) منتقل کردیم

اقای باقی از اعضای تیم پزشکی ..هلی کوپتر ساعت هفت یا هفت و نیم بود که برروی باند نشست وما مجروح را تحویل گرفتیم 

دکتر فاضل مسئول تیم جراحی ..تنفس عادی غیر ممکن و ریه ها سفید شده بود

اقای جباری از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰..اوضاع بحرانی بود

اقای باقی از اعضای تیم پزشکی .. سه تا چهار روز در ای سی یو مستقر بودند ...

دکتر فاضل مسئول تیم جراحی .. در نخستین ساعاتی که بهوش امدند به دلیل اینکه دست راست جراحات وسیعی داشت مجبور بودند با دست چپ بنویسند اولین سئوالی که کردند گفتند بر سر محافظان من چه امده و پاسداران من کجا هستند 

اقای جباری از محافظان مقام معظم رهبری در سال ۶۰..تا یکی یکی نیامدیم و ما را از نزدیک ندید و مطمئن نشد از سلامتی ما راضی نشد

دکتر فاضل مسئول تیم جراحی ..نخستین روزی که از بیمارستان مرخص شدند روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی بود و ایشون مستقیم به جماران رفتند

سخنرانی امام (ره) در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری شهید رجایی درحالی که ایت الله خامنه ای با لباس بیمارستان کنار ایشان نشسته اند..

(( کشتن یک عده که خدمت می کنند به مردم خدمت می کنند به کشوراین طریقی است که خدمت به خلق است این اقای محترم که حالا با زحمت تشریف اورند و من خیلی خوشحال شدم از اینکه اقای خامنه ای سلمه الله امدند و حاضرند ایشون اخر چه کرده بود اخر کاری ؛کار خلافی خوب بگویید دیگر چه کرده بود که می خواستید او را بکشید وموفق نشدید بحمدالله .. ))

موسیقی ملایم پایانی و دیزالو تصویر اقا در کنار امام در تصویر قنوت یکی از نمازهای جمعه ایشان در دانشگاه تهران درحالیکه بسیاری از مقامات در صف اول پشت سر ایشان ایستاده اند...

مصاحبه با خبرگزاری فارس..

نهم خرداد بود که اقای مقدم فر مدیرعامل محترم خبرگزاری فارس رو درحاشیه همایش رسانه و جنگ نرم در دانشکده صدا و سیما دیدم ایشون هم که همیشه به من لطف داشتند دعوت کردند تا گفتگویی با برو بچه های خبرگزاری فارس داشته باشم خلاصه میشه گفت همه چی یکدفعه اتفاق افتاد و این مصاحبه شکل گرفت.

اقای مشکینی خبرنگار خوب فارس زحمت مصاحبه رو کشید و شنبه ۲۸ خرداد اون رو روی خروجی خبرگزاری قرار داد گفتم شاید برخی ها اون رو نخونده باشند البته بیشتری ها نخوندن اخه چه اهمیتی داره رنجبران مصاحبه بکنه یا نه ... بگذریم بعد از مدتها گفتم شاید این مصاحبه بهانه بدی نباشه برای بروز کردن این وبلاگ به گل نشسته ..

خاطرات جالب رنجبران از خاتمي و كروبي و ... در گفت‌وگويي تفصیلي با فارس؛

تمسخر كروبي توسط خبرنگاران اصلاح‌طلب؛ خاتمي را وادار به موضع‌گيري‌ مي‌كردند

خبرگزاري فارس: مجري "ديروز امروز فردا " پاسخگويي و نقدپذيري همه نهادهاي دولتي و عمومي را در ايجاد يك فضاي زنده و تاثير گذار رسانه‌اي و در مسير شفافيت بيشتر براي مردم بسيار موثر دانست و با انتقاد از آنچه عدم نقدپذيري مسئولان خواند، گفت: به رسميت شناختن انتقادپذيري لازمه نود سياسي است.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، محمد حسين رنجبران حدود نه سال خبرنگاري حوزه سياسي واحد مركزي خبر را در سال‌هاي حساس مجالس ششم و هفتم و دولت‌هاي هشتم، نهم و دهم برعهده داشته است و ازمجموعه گزارش‌هايش، سلسله گفتگوهاي سياسي اتاق شيشه‌اي با چهره ها و سليقه‌هاي مختلف سياسي را كه در بخش خبري بيست‌وسي توليد كرده است بيشتر مي پسندد.

وي همچنين از سال 87 تا 89 گويندگي بخش خبري 22 شبكه سه سيما، از سال 85 تا 88 عضويت در كميته رسانه مركز بررسي هاي استراتژيك نهاد رياست جمهوري و مديركلي روابط عمومي وزارت رفاه وتامين اجتماعي را در سال 89 دركارنامه كاري خود دارد؛ رنجبران هم اكنون علاوه بر اجراي " ديروز امروز فردا " مديريت روابط عمومي معاونت آموزش و پژوهش رسانه ملي را نيز بر عهده دارد و در مقطع كارشناسي ارشد ژورناليسم راديو و تلويزيوني دانشكده صداو سيما ادامه تحصيل مي دهد.

* برنامه 90، حاصل عملكرد حرفه‌اي فردوسي پور و سياستگذاري رسانه ملي است

محمد حسين رنجبران مجري "ديروز امروز فردا " در گفت‌‌وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، تعريف و تبيين چارچوبي حرفه‌اي براي اين برنامه را لازمه تبديل شدن‌ان به نود سياسي - اجتماعي دانست و گفت: خوشبختانه در حوزه ورزش تا حدودي ظرفيت هاي نقد پذيري و پاسخگويي ايجاد شده است و به شرايط مطلوب نزديك شده‌ايم و برغم انتقاداتي كه برخي‌ها به برنامه نود مي‌كنند و بعضي از آنها هم درست است، بايد قبول كنيم رسيدن به اين تجربه موفق، حاصل عملكرد حرفه‌اي اين برنامه و آقاي عادل فردوسي پور و البته سياستگذاري و هزينه‌اي است كه رسانه ملي دراين حوزه انجام داده است.

* تغييرات موثر شكلي و محتوايي در برنامه "ديروز امروز فردا "

رنجبران از تغييرات موثر شكلي و محتوايي در برنامه "ديروز امروز فردا " در آينده اي نزديك خبرداد و گفت: قصد داريم با ايجاد اين تغييرات به سمت چارچوبي حرفه‌اي تر دراين برنامه حركت و برنامه‌هايي نقادانه و چالشي‌تر به مخاطبان ارائه كنيم.

وي با بيان اينكه دكتر دارابي معاون سيما از زماني كه سري جديد اين برنامه آغاز شد همواره برطراحي چارچوبي حرفه‌اي، علمي و جذاب براي آن تاكيد كرده است، تصريح كرد: آقاي دارابي در مسير اجرايي كردن اين ضرورت اتاق فكر برنامه را راه اندازي كرد، كارارزشمند، هوشيارانه و علمي كه ايشان در خيلي از برنامه‌هاي مهم سيما انجام داده است و البته كم كم جا مي‌افتد و ثمراتش هم در آينده بيشتر مشخص خواهد شد.

* نقدناپذيري مسئولان موجب دلسردي مردم مي‌شود

مجري "ديروز امروز فردا " پاسخگويي و نقدپذيري همه نهادهاي دولتي و عمومي را در ايجاد يك فضاي زنده و تاثير گذار رسانه‌اي و در مسير شفافيت بيشتر براي مردم بسيار موثر دانست و با انتقاد از آنچه عدم نقدپذيري مسئولان خواند، گفت: مردم انتظار دارند مسئولان منتخب خود را نقدپذيرتر ببينند و وقتي شاهد واكنش هاي تند برخي از آنان به يك نقد ساده هستند، دلسرد مي‌شوند و البته به گونه‌اي ديگر به اين برخي مي‌نگرند.

* نقد درست و منصفانه و با صبر و متانت، هنر است

رنجبران با بيان اينكه درست و منصفانه نقد كردن و با صبر و متانت و نه با تمسخر و به شوخي نقد را شنيدن، هنر است، افزود: اين هنر را بايد همه مسئولان داشته باشند همين دوهفته پيش بود كه حضرت آقا در مرقد مطهر امام راحل فرمودند "همه مسئولان طراز اول كشور اين را از امام شنيده بودند كه بايستي آماده باشيم اگر چنانچه از ما عيب گرفتند نگوييم ما بالاتر از آنيم كه عيب داشته باشيم، بالاتر از آنيم كه به ما انتقادي وارد باشد،خود امام هم همين جور بودند " چرا مقام معظم رهبري دراين مقطع حساس اين موضوع را بعنوان يكي از ويژگي هاي مهم مكتب امام خميني (ره) تبيين مي كنند؟! مسئولان نبايد دراين باره تامل كنند؟

وي با اشاره به مناظره نمايندگان دولت، مجلس و قوه قضائيه در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادي در "ديروز امروز فردا " تصريح كرد: متاسفانه برخي شخصيت هاي سياسي كشور واكنش شديدي به اين برنامه نشان دادند كه نيازي به گفتن ندارد و هنوز موضع گيري آنها در آرشيو خبرگزاري ها، روزنامه‌ها و حتي آرشيو خبر صداوسيما موجود است و مي‌توان با بررسي ادبيات اين اظهار نظرها دريافت كه چه فشاري به رسانه ملي وارد شده است!.

* مگر مي‌شود فشارهاي سياسيون نقدناپذير بر كيفيت برنامه‌تاثير نگذارد

رنجبران تصريح كرد: مگر مي‌شود چنين فشارهايي بر كيفيت برنامه تاثير نگذارد!؟ و اين مي‌شود مصداق ديگري از نقد ناپذيري و آثار آن.

وي به سختي انتخاب مهمانان برنامه هاي چالشي همچون برنامه نخست مبارزه با مفاسد اقتصادي اشاره كرد و گفت: در همين برنامه براي اينكه سه نماينده از دولت، مجلس و قوه قضائيه را جوري انتخاب كنيم تا كنار هم بنشينند نفسمان گرفت!، چون وقتي مثلا دو نفر هماهنگ مي‌شد نفر سوم مي‌گفت حاضر نيست در كنار يكي از آن دونفر بنيشيند و اين مساله و امتناع از حضور اگر اشتباه نكنم تقريبا سه بار تركيب ما راتغييرداد، من نمي‌فهمم اين يعني چه كه من كنار فلاني نمي نشينم!؟.

مجري "ديروز امروز فردا "در پاسخ به منتقدان اين برنامه كه مي‌گويند برنامه بايد چالشي تر و مناظره‌هاي داغ داشته باشد گفت: اين انتقاد وارد است كه برنامه بايد چاشي تراز اين باشد اما بايد به مقتضيات زماني كشور و شرايط موجود هم توجه داشت يك زماني فضاي كشور به گونه‌اي است كه مناظره داغ و برنامه سراسر چالشي را مي پذيرد يك زماني هم اينطور نيست.

* حضور و اجراي صريح يامين‌پور بر جذابيت "ديروز امروز فردا " افزود

رنجبران با اشاره به شرايط پس از انتخابات 88 كه سري اول اين برنامه آغاز شد، گفت: در آن زمان، نياز به گفتگوهايي خاص براي تبيين فضاي موجود و شرايط فتنه داشتيم و براي همين فضاي بازي براي گفتگوهاي برنامه درنظر گرفته شد و دو مناظره داغ هم از آن فضا درآمد و انصافا حضور و اجراي صريح و روان آقاي يامين پور هم در آن سري از برنامه به جذابيت و بيننده آن اضافه كرد البته اين را كه به خود آقا وحيد هم گفتم كه اجراي صريح و روان ايشان خالي از عيب نبود و موضع گيري هايش برخي اوقات خيلي اثر منفي مي‌گذاشت چيزي كه درفضاي حرفه‌اي رسانه پذيرفته شده نيست.

وي با بيان اينكه شرايط رسانه‌اي كشور بويژه پس از آغاز هدفمندي يارانه ها تغيير كرده است، گفت: همان‌گونه كه رياست محترم رسانه ملي بران تاكيد ورزيدند هم اكنون رويكرد اصلي رسانه ملي دور كردن جامعه از حواشي و پرداختن به متن زندگي مردم و نيازهاي واقعي آنان است و ما براي اجراي هرچه بهتر اين رويكرد نيازبه تزريق آرامش بخشي به جامعه داريم و اين قطعا فضاي چالشي را دربرنامه ها تحت تاثير قرار مي‌دهد اما ما درهمين فضا هم سعي مي كنيم با رعايت مصالح عمومي به وظايف حرفه‌اي خود عمل كنيم.

* خط قرمزها غيرقابل قبول اما قابل درك است

رنجبران برخي خط قرمزها را غيرقابل قبول اما قابل درك دانست و اظهار داشت: شرايط و ملاحظات برخاسته از مصالح عمومي براي من و هرفرد رسانه اي ديگري قابل درك است اما معتقدم مي شود دايره اين ملاحظات را كوچكتر و فضاي تعاملي بهتري را برقرار كرد و قطعا منافع چنين فضايي بيشتر از زيان هاي ان خواهد بود درعين حال كه برقراي آن هم انعطاف و اخلاق مداري بيشتري را مي طلبد.

مجري "ديروز امروز فردا " مديريت كلان رسانه ملي را درفضاي كنوني كشور مسئوليتي بسيار سنگين و پر مخاطره توصيف و تصريح كرد: من نمي‌گويم به عملكرد صداو سيما هيچ‌گونه نقدي وارد نيست چرا كه فقط ديكته ننوشته است كه غلط ندارد اما مطلوب آن است تا نقدهاي خودمان را با واقعيات و فضاي موجود كشور محك بزنيم و ببينيم كه آيا واقع بينانه هست يا خير.

* هيچ‌كس يامين‌پور را كنار نگذاشت؛ خودش نيامد

وي درپاسخ به سئوالي درباره علت عدم استفاده از وحيد يامين پور در اجراي " ديروز امروز فردا "، گفت: بسياري از مردم در اين هفت ماه اين سئوال را از من پرسيده‌اند كه چرا آقاي يامين‌پور از برنامه كنار گذاشته شده است و من هم همان طور كه به همه اين دوستان و بزرگواران گفتم اينجا هم مي گويم، هيچ‌كس آقاي يامين پور را كنار نگذاشته و حتي مانعي براي حضور او در سري جديد برنامه ايجاد نكرده است بلكه برغم اصراري كه مسئولان سازمان داشتند و برنامه ريزي هم كه براي حضور او شده بود خودش به يكباره در برنامه حاضر نشد.

رنجبران با اشاره به جلسات هماهنگي پيش از برنامه كه آقاي يامين‌پور هم در آنها حضور داشت، افزود: براساس برنامه تنظيمي همين جلسات قرار شد نخستين برنامه سري جديد پنج شنبه 18 آذر با حضور نمايندگان سه نسل دانشجويي و با اجراي آقاي يامين پور روي آنتن برود و هفته بعد از اين يعني 25 آذر نوبت اجراي بنده بود اما آقاي يامين پور به يكباره ابتدا به صورت تلويحي عصر چهارشنبه 17 اذر و به صراحت صبح پنج شنبه 18 آذر گفت كه من نمي‌ايم و هرچقدر هم كه با او صحبت شد قبول نكرد خود من شايد سه بار با او صحبت كردم.

مجري "ديروز امروز فردا " با بيان اينكه تا آنجا كه من مي‌دانم مشكلي ميان سازمان و آقاي يامين‌پور وجود ندارد گفت: اتفاقا اسفند 89 و در همايش مجريان سازمان كه به ابتكار آقاي دكتر دارابي برگزار شد از آقاي يامين پور هم دعوت شده بود و اوايل ارديبهشت كه تلفني باهم صحبت كرديم مي‌گفت مي‌خواهد برنامه‌اي را به صورت مشترك با آقاي فرزاد حسني داشته باشد و من هم برايش آرزوي توفيق كردم و همواره هم اميدوارم در هرزمينه اي كه فعاليت مي كند چه رسانه‌اي و چه سياسي موفق باشد.

رنجبران در پايان اين بخش از گفتگويش از راهنمايي هاي مهندس ضرغامي، حمايت‌ها و راهنمايي هاي دكتر دارابي، هم فكري و دلگرمي هاي آقاي پور محمدي مديريت شبكه سه و تلاش‌ها و رفاقت ها و كمك هاي آقايان شريعت پناهي مدير گروه اجتماعي شبكه و علي زاهدي تهيه كننده ارزشي اين برنامه تشكر و قدرداني كرد.

خبرنگار سابق واحد مركزي خبر از آغاز فعاليت‌ا‌ش در رسانه ملي هم اينگونه مي‌گويد: در آن زمان تمايل زيادي داشتم كه خبرنگاري را از حوزه اجتماعي آغاز كنم اما با توجه به شرايطي كه در آن زمان در واحد مركز خبر وجود داشت در حوزه سياسي كارم را شروع كردم و در حساس ترين روزهاي كاري مجلس ششم خبرنگار پارلماني واحد مركزي خبر شدم.

وي بااشاره به فضاي مجلس ششم افزود: با يكدست شدن مجلس و دولت در سال 78 جريان دوم خرداد قدرت بسياري براي خود متصور بود و آن زماني كه من وارد مجلس شدم يعني سال سوم مجلس ششم به وضوح احساس مستي در قدرت را در رفتار اكثريت آنها مشاهده مي‌كردم.

* توسعه سياسي و آزادي بيان براي خود دوم‌خرداد در حد شعار باقي‌ماند

رنجبران با بيان اينكه شعار توسعه سياسي و آزادي بيان در دوره دوم خرداد گرچه آثار حداقلي مثبتي در جامعه گذاشت اما براي خود جريان دوم خرداد فقط درحد شعار باقي ماند، تصريح كرد: قطعا بر رفتار رسانه‌اي همه دولت‌ها و مجالس نقدهايي وارد است اما به جرات و با توجه به آنچه در دوران دوم خرداد در مجلس و دولت ديده ام بايد بگويم آنهايي كه ادعاي دفاع از آزادي بيان و رسانه هاي آزاد را داشتند خود دچار ديكتاتوري در اين عرصه شدند.

*هدايت هدفمند خبرنگاران دوم خردادي از سوي مشاركت، مجاهدين و كارگزاران

مجري " ديروز امروز فردا " به هدايت دقيق خبرنگاران همسو با جريان دوم خرداد از سوي عناصر اصلي جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين و حزب كارگزاران اشاره كرد و گفت: هيچ يك از خبرنگاران عضو اين جريان حق نداشتند خارج از چارچوب تعيين شده دوم خرداد حركت كنند و حتي سئوالات و رويكردي كه قرار بود در هرروز پيگيري كنند از روز قبل يا مدت‌ها قبل طراحي و به آنها ديكته مي شد.

وي برخورد تند و حذفي جريان دوم خرداد با خبرنگاران متخلف خود را نمادي ديگر از ديكتاتوري آنها توصيف و تصريح كرد: اين جريان همچنين با همراهي حلقه خاصي از خبرنگاران خود آنچنان فضاي كار را براي خبرنگاران ديگر رسانه ها تنگ كرده بود كه هر لحظه احساس مي كردي تحت نظر هستي و براي فعاليت حداقلي هم مشكل داشتي.

* مجلس‌ششمي‌ها با برخاستن يكي‌دو نفر در مجلس نظرشان عوض مي‌شد

مجري "ديروز امروز فردا " با اشاره به دولتي بودن مجلس ششم و تصميم هاي اكثرا سياسي اين مجلس گفت: آن موقع راي گيري مجلس الكترونيك نبود و با قيام و قعود انجام مي‌شد و براي همين همه چيز مشخص بود مثلا اگر رياست جلسه با بهزاد نبوي يا محمدرضا خاتمي بود و آنها بلند مي شدند اكثريت بلند مي شد و اگر هم بلند نمي‌شدند قطعا مصوبه اي تصويب نمي‌شد مگر برخي موارد بسيار نادر وضع همين طور بود،حتي جلساتي را هم كه كروبي رييس آن بود همه بيشتر به نفر منتهي اليه سمت راست كروبي يعني نعيمي پور عضو ارشد مشاركت نگاه مي‌كردند و بنا بر حالت نشستن يا برخاستن او راي مي دادند.

وي افزود: يادم نمي رود كه دكتر حسن سبحاني نماينده مردم دامغان كه بيشتر يك چهره علمي ودانشگاهي در عرصه اقتصاد داشت برخي اوقات آنقدر تذكر ايين نامه‌اي و اخطار قانون اساسي مي داد كه مثلا فلان تصميم علمي و كارشناسي نيست كه خسته مي‌شد و صدايش مي‌گرفت اما هيچ كس توجه نمي كرد.

رنجبران به خاطره خود با بهزاد نبوي دراين زمينه اشاره مي كند و ادامه مي‌دهد: يكبار كه با بهزاد نبوي صحبت و خيلي محترمانه و در همان عنفوان جواني‌ام برخي كارهايشان را نقد مي‌كردم، گفتم: حالا همه سياسي و بد و ضد شما! چرا به صحبت‌هاي علمي اين بنده خدا آقاي سبحاني گوش نمي‌كنيد براي شماها كه يكسره دم از شنيدن سخن مخالفان مي زنيد خوب نيست؛ گفت: "او آدم خوبيه اما دركار اجرايي نبوده و مسائل را درك نمي كند! "

* ماجراي سيلي مجلس ششمي‌‌ها به يكديگر

خبرنگار سابق واحد مركزي خبر در پاسخ به اين سئوال كه مجلس ششمي‌ها مي‌گويند نقد پذيرترين نمايندگان مجلس بوده‌اند، نظر شما دراين باره چيست، گفت: من سئوال شما را با اين خاطره مستند پاسخ مي دهم، سرقضيه تحقيق و تفحص از پتروپارس اعلمي نماينده تبريز و عضو فراكسيون اكثريت ششم تذكر آيين نامه‌اي خطاب به بهزاد نبوي رييس جلسه داد كه چرا آقاي عظيمي رييس كميسيون انرژي مدارك لازم را به ما به عنوان هيات تحقيق و تفحص نمي‌دهد و آخر سر هم نقد درست اعلمي را نبوي به قول خودمان پيچاند اما يادم نمي ايد كه اعلمي زماني كه ميكروفن خاموش شد خطاب به نبوي چه گفت كه اقايان ناراحت شدند.

وي افزود: البته اين آخر كار نبود بعد از نشستن اعلمي ديدم، عظيمي هم كه از اعضاي برجسته جبهه مشاركت بود دارد به سمت او مي‌رود ديدم عصباني است اول تصميم گرفتم به فيلم بردارم بگويم آماده شود تا تصوير آنها را بگيرد اما پيش خودم گفتم نهايت يك بحث و داد و بيداد است كه در مجلس ششم عادي است و براي همين صرفنظر كردم اما اي كاش به فيلم بردار مي‌گفتم؛ يكدفعه ديديم صداي پس گردني عظيمي به اعلمي كل صحن رو گرفت و بعدش هم درگيري و بزن بزن. البته آقايون سريع اون‌ها رو بردند توي راهرو تا ما نتوانيم فيلم بگيريم؛ اين يك نمونه از نقدي پذيري آنها از درون خودشون بود كه به ياد دارم حالا خودتون قضاوت كنيد.

* غرور موجب سلب اعتماد مردم به مجلس ششمي‌ها شد

رنجبران با بيان اينكه غرور موجب سلب اعتماد مردم به مجلس ششمي‌ها شد، گفت: روز آخر مجلس ششم با نمايندگان مصاحبه مي‌كردم و يكي از سئوالاتم اين بود كه توصيه شون رو به مجلس هفتمي ها بگويند مرعشي كارگزاراني خيلي قشنگ جواب داد: "غرور آفت مرده، مجلس ششمي‌ها به اين آفت دچار شدند اميدوارم هفتمي ها به اون دچار نشوند.

"مجري "ديروز امروز فردا "با بيان اينكه جريان تندروي مجلس ششم حتي به رييس منتخب خودشان كه او را ريش سفيد اصلاحات مي‌گفتند رحم نمي‌كرد، افزود: چند بار شاهد بودم مسيح علي‌نژاد كه الان در آن سوي مرزها عنصر ضد انقلاب شده و سنگ مهدي كروبي را مي‌كوبد با سئوالاتي كه همين آقايان مشاركتي و مجاهديني و كارگزاراني مي‌دادند به سمت كروبي مي‌رفت تا هر طور شده او را درجمع ضايع كند يا اينكه چيزي از زبان او بكشد كه يا تنش بدنبال داشته باشد يا دست آخر خود كروبي آن را تكذيب كند.

* علي‌نژاد در جمع خبرنگاران و نمايندگان، كروبي به را سخره مي‌گرفت

وي ادامه داد: حتي برخي اوقات همين خانم در جمع خبرنگاران و نماينده‌ها كروبي را مسخره مي‌كرد و به استهزا مي‌كشيد و اعوان و انصارش هم برايش هورا مي كشيدند.

رنجبران به پروژه همين جريان براي سيد محمد خاتمي هم اشاره كرد و گفت: آن روزها كه شيرين عبادي جايزه صلح نوبل گرفته بود، اگر يادتان باشد خاتمي چيزي نمي‌گفت و اطرافيانش خيلي ناراحت بودند كه مثلا چرا خاتمي به شيرين عبادي تبريك نگفته است براي همين يك روز كه او براي دادن گزارش اقتصادي يا دادن لايحه دقيق به خاطر ندارم به مجلس آمده بود مسيح علي‌نژاد را مامور كردند كه به سراغش برود و اين سئوال را مطرح كند.

* عدم واكنش خاتمي به شيرين عبادي

خبرنگار سابق واحد مركزي خبر با بيان اينكه در مجلس ششم وقتي خاتمي مي‌خواست بيايد هزار جور محدوديت براي خبرنگاران و بويژه دوربين‌هاي صدا و سيما درست مي‌كردند كه به راهروي پايين نيايند، افزود: آن روز هم ما همه بالابوديم اما ديديم كه مسيح علي‌نژاد آزادانه در راهرو منتظر آمدن خاتمي است براي همين به دوربين‌ها آماده باش داديم كه اگر مصاحبه‌اي كرد ما هم برويم، همين طور هم شد همان سئوال را با عصبانيت مطرح كرد اما خاتمي جوابي نداد بعد صدايش را بلند كرد كه چرا شما از مواضع تان كوتاه مي‌آييد و يك پيام تبريك خشك و خالي هم به خانم عبادي نمي‌دهيد كه در اين لحظه خاتمي عصباني شد و داد زد.. " به شما چه ربطي دارد " البته همان شب تصوير اين مكالمه از خبر 21 پخش شد.

وي با بيان اينكه پخش اين صحنه براي جريان دوم خرداد بسيار گران تمام شد و نشانه‌اي از اختلاف نظر خاتمي با تندروهاي اطرافش بود، تصريح كرد: براي همين يكي دو هفته بعد كه خاتمي دوباره به مجلس آمد به او گفتند وقتي بيرون آمدي در مقابل دوربين‌ها سراغ علي‌نژاد را بگير و از دل او درآور كه البته اينجا هم خاتمي گاف داد.

رنجبران افزود: از ابتدا كه خاتمي به راهروي مجلس محل اجتماع خبرنگاران آمد، سراغ علي‌نژاد را گرفت " مسيح كو؟ اين خانم مسيح كجاست؟ " علي‌نژاد از پشت سر خبرنگاران خاتمي رو صدا زد.. " آقاي خاتمي شما كه با ما قهريد!! " خاتمي هم ديدش و در نهايت سرحالي گفت.. " نه بابا قهر چيه اين حرف‌ها چيه من و شما بايد بريم تو اتاق درو ببنديم و درست و حسابي با هم دعوا كنيم...!!!، همه خنديدند و در عين حال از اين حرف جا خوردند اين صحنه رو هنوز فيلمش رو در آرشيوم نگه داشتم. جالب بود خاتمي كه آن روزها مثلاً با بعضي اطرافيان و تندروها مرزبندي مي‌كرد در جريان فتنه 88 كاملا به ورطه فتنه‌گران افتاد و به همراه آنان از صحنه سياسي كشور حذف شد.

مجري "ديروز ،امروز، فردا " درادامه مجلس هفتم را يك مجلس شاخص درميان ادوار مختلف مجلس توصيف و تصريح كرد: گرچه اين مجلس هم خالي از عيب نبود و به اذعان بزرگان آن بزرگ‌ترين اشتباه آنها در انتخاب رييس ديوان محاسبات وقت رقم خورد اما مجلس هفتم اگر اشتباه نكنم نخستين مجلسي بود كه به عنوان مجلس اصولگرا بدون هيچ رودربايستي چهار نفر از وزيران پيشنهادي دولت نهم يعني دولت همسو با خود را انداخت و اين يك چيز جديدي بود ميان دولت و مجلس همسو.

* ارزيابي مقايسه‌اي مجالس هفتم و هشتم ناقص است

وي ارزيابي مقايسه‌اي خود از مجالس هفتم و هشتم را ناقص خواند و گفت: چون در مجلس هشتم خيلي كمتر حاضر بودم نمي توانم اظهار نظر دقيقي بكنم اما فكر مي‌كنم با مروري بر سخنان حضرت آقا در جمع نمايندگان اين دو مجلس مي‌توان به يك جمع بندي روشني رسيد.

رنجبران در پاسخ به اين سئوال كه چرا مجلس هشتم با دولت دهم كه همخواني فكري دارد همانند مجلس ششم و دولت خاتمي هماهنگي صددرصدي ندارند، گفت: اولا چنين هماهنگي صرفا حزبي قطعا خساراتش براي مردم بيشتر خواهد بود و ما رسانه‌اي هاي در چارچوب نظام اصلا نبايد بدنبال اين موضوع باشيم اما نكشاندن اختلافات به افكار عمومي و نگران نكردن مردم همواره بايد بعنوان يك اصل مورد توجه قرار گيرد.

* اختلافات كارشناسي ميان مجلس و دولت زمينه رشد و پويايي را در كشور مهيا مي‌كند

خبرنگار سابق واحد مركزي خبر با بيان اينكه اختلافات كارشناسي ميان مجلس و دولت زمينه رشد و پويايي را در كشور مهيا مي‌كند، خاطرنشان كرد: در اختلافات غير منطقي مجلس و دولت هر دو طرف مقصرند، مجلس و دولت بايد تعامل تعريف شده‌اي داشته و در مواقع بروز اختلافات به آن پايبند باشند و به نظرم اين تعامل فقط با تمسك به قانون بدست مي‌آيد.

مجري " ديروز امروز فردا " به تجربه پنج‌ساله خود به عنوان خبرنگار حوزه دولت در دولت هاي نهم و دهم اشاره و تصريح كرد: به پركاري آقاي احمدي‌نژاد كسي را نديده‌ام دور اول سفرهاي استاني كه به همه شهرستانهاي استان مي‌رفتيم و من در حدود نيمي از آنها حضور داشتم در عين حال كه برايمان بسيار سخت بود اما تجربه اي گرانسنگ هم بود و درخلال آن گپ و گفت هاي خصوصي و جالب بسياري با آقاي احمدي‌نژاد داشته‌ام كه شايد در آينده برخي از آنها را نوشتم.

* نخستين سفر استاني دولت نهم به خراسان جنوبي

وي به نخستين سفر استاني دولت درسال 84 به خراسان جنوبي اشاره كرد و افزود: در آن سفر به سرايان رفتيم منطقه‌اي كه خيلي محروم بود و پس از سفر مقام معظم رهبري كسي به اونجا نرفته بود مردم اينقدر خوشحال بودند كه نميشه وصفش كرد داشتم مصاحبه مي‌گرفتم به دختر جواني برخوردم كه فكر كردم دانشجوست اما گفت ترك تحصيل كرده و بدليل از كار افتادگي پدرش با قالي بافي خرج زندگي خودش، مادر و پدر و برادرانش رو درمياره اونهم با ماهيانه اگر اشتباه نكنم 50 هزار تومان! پس دولت‌هاي سازندگي و اصلاحات چه مي‌كردند.

رنجبران ادامه داد: البته اين قسمت خوبش بود، از او پرسيدم از رييس‌جمهور چه ميخواهيد، مكثي كرد و گفت "هيچي فقط حمام عمومي اينجا رو راه بياندازه ...! " هيچي نگفتم اما مي‌خواستم از ته دل گريه كنم البته از طرفي هم خوشحال بودم كه احمدي‌نژاد از اينجا شروع كرده و واقعا مي‌خواهد حركت كنه و انصافاهم توي اين 6 ساله كارهاي خوبي انجام شد كه اميدوارم با همون قدرت قبل ادامه پيدا كنه.

وي فضا و دغدغه كار در دولت‌هاي نهم و دهم را غير قابل قياس خواند و اظهار داشت: اي كاش الان هم همين حال وهوا حاكم بود، امروز رييس جمهور محترم از سكوت الهام بخش وحدت سخن مي‌گويد اما ... بگذريم.

* دانشگاه عمومي بايد درقبال انحراف از خطوط و معيارهاي نظام اسلامي حساس باشد

مجري "ديروز امروز فردا " در پاسخ به سئوالي درخصوص چگونگي برخورد صداو سيما با جريان انحرافي گفت: من در جايگاهي نيستم كه در اين زمينه اظهار نظر كنم اما بر اساس فرموده امام راحل صداوسيما دانشگاه عمومي است و دانشگاه عمومي هم بايد درقبال هرگونه انحراف از خطوط و معيارهاي نظام اسلامي حساس باشد و در زمان مناسب به مردم آگاهي دهد و تاكنون نيز اينگونه بوده است و از اين پس هم چنين خواهد بود.

رنجبران با اشاره به خاطره ها و گفتگوهاي خاصي كه با بسياري از مسئولان فعلي و قبلي و چهره هاي سياسي داشته است گفت: همواره يكي از آرزوهايم جمع آوري و نوشتن اين گپ و گفت ها و خاطرات درقالب يك كتاب بوده است كه اميدوارم در آينده اي نزديك محقق شود.

وي همچنين در خاتمه گفت: همسرم درتمام طول اين چند سال به معناي واقعي همراه و مشاور امين من بوده است و بويژه از زماني كه اجراي "ديروز ،امروز ،فردا " را شروع كردم در همه برنامه‌ها كمك و راهنماي من بوده و هست و چون خودش هم رسانه‌اي است، هميشه نخستين فرد است كه درجايگاه سخت گيرترين منتقد، برنامه و اجرايم را به نقد مي‌كشد و جا دارد در اين جا اززحماتش تشكر كنم.

گفت‌و‌گو از: مهدي مشكيني
انتهاي پيام/ع

 

 

ولائی بودن پیش کش ... اخلاق انسانی را رعایت کنید..

اقای سرپرست در نخستین روز دعوت می شه تا ضمن اشنایی با محیط و کارکنان کم کم کار را تحویل بگیره پیرمرد ابدارچی با اون سن و سال و ریش های سپیدش وارد اتاق میشه تا اولین چایی رو به اقای سرپرست بده/ تا چایی رو در مقابلش می گذاره یک نگاهی به چایی می اندازه و یک نگاهی خشم الود و ناراحت به پیرمرد..(( این چیه ته چایی...!!!))

پیرمرد با نهایت احترام و دلسوزی میگه ..(( اقا اب این منطقه متاسفانه خیلی املاح داره برای همین ته چایی ها یک مقدار رسوب می کنه ...))

حضرت سرپرست حرف پیرمرد تموم شده یا نشده دستوری افاضه می کنه..(( مراقب باش دیگه چایی هایی که میاری رسوب نداشته باشه ...))

روز بعد وقتی اقای سرپرست داشته کارها رو تحویل می گرفته پیرمرد ترسون و لرزون براش چایی میاره هنوز چایی رو روی میز نگذاشته با لحنی عصبی و خشن میگه ..(( اگه رسوب و این چیزها داره اصلا نگذار روی میز ببر اقا ...!!!))

عجب! مدیر ارشد دولت مردمی و ...

اصلا میشه از چنین ادمی انتظار ولایی بودن داشت بابا ولایی بودن پیش کش/ اخلاق انسانی رو رعایت کنید.. باشه اصلا همون اخلاق انسانی که توی ماموریت چند سالتون توی اسپانیا یاد گرفتید نه اخلاق انسانی اسلامی که شاید دیگه براتون جذاب نباشه ...

ماجرای چسب زخم و دست های احمدی نژاد ...

سه شنبه بعد از اذان ظهر بود که تلفن همراهم زنگ خورد دیدم شماره اشناست، ح.ت از بچه های بسیار گل حفاظت رییس جمهوربود، از گرگان زنگ می زد.. 

حاج حسین حالت چطوره ؟ اینجا بعد از سخنرانی دکتر زمان استراحت شد با بچه ها یاد تو کردیم گفتیم کجا رفت این حسین رنجبران جاش خیلی خالیه... 

گفتم.. لطف داری داداش ؛ممنون من هم دلم برای شماها تنگ شده روزهای باشما ودکتر بودن از بهترین روزها بود برای من ... 

رفیقمون از خاطرات عراق و کربلا رفتنمون گفت ..یادته حاج حسین چه سفری بود .. گفتم .. اره بابا سفر فراموش نشدنی بود یادش بخیر...

ح.ت به جمع بروبچه هاشون درگرگان اشاره می کنه و میگه..بچه ها می خوان باهات سلام و علیک کنن گوشی... 

اول با سید صحبت می کنم مداح اهل بیت و تازه داماد جمع حفاظتی ها بعد هم اقا((ع ))صحبت میکنه و حال واحوالی می کنیم و... یکدفعه به یاد جمع دوست داشتنی سفرهای استانی و سفرها و برنامه های فشرده دکتر افتادم .. چند تا سفر بود که پس از مراسم استقبال می دیدم بچه های حفاظت دنبال چسب زخم برای دکتر می گردند اولین سفری که این مورد پیش اومد گفتم حتما اتفاق خاصی افتاده که دکتر احتیاج به چسب زخم پیدا کرده و لزومی نداره که بپرسم اما وقتی ماجرا، توی چند تا سفربعدی هم تکرار شد کنجکاو شدم و از فرمانده حفاظت پرسیدم موضوع چسب زخم چیه!گفت..دکتر در طول مسیر هیچ موقع نمی شینه و درعین حال سعی می کنه با دست خودش هم نامه های مردمی اطراف ماشین رو جمع کنه و هم به احساسات مردم با دست دادن به اونها جواب بده وقتی هم ما دخالت می کنیم که مثلا فاصله رعایت بشه از دست ما ناراحت میشه و اجازه نمیده چنین کاری بکنیم اما همیشه وقتی به اخر مسیر و جایگاه سخنرانی می رسیم می بینیم که دست های دکتر از شدت فشار و ابرازاحساسات مردم زخمی شده و داره خون میاد اخه هر کدام از مردم دوست دارن  هرطورشده دکتررو از نزدیک ببینند توی همین ابراز احساسات هم، مردم مشتاق ناخودگاه ناخنهاشون به دست رییس جمهور کشیده میشه و به دست دکتر کمی اسیب می رسه ... سردار، هرچی از ابراز احساسات این مردم شریف می گفت کم گفته بود من خودم به چشم دیده بودم که چگونه ذوق و شوق خودشون رو نشون میدن ،دربسیاری از سفرها بودند افرادی که حتی نتوانسته بودند نامه خودشون رو بدست اقای رییس جمهوربرسونند اما خوشحال بودند وقتی دلیلش رو می پرسیدیم اینگونه می گفتن.. 

((همین که رییس جمهورمون به میان ما میاد و از نزدیک او رو می بینیم و او هم مشکلات ما رو ازنزدیک می بینه برای ما کافیه...))  

یاد سفر اقای رییس جمهور به نیویورک و موفقیتها و استحکام و اعتماد به نفسش میافتم ،یاد مصاحبه های موفقش  که اخر سر خبرنگاران مجرب و مدعی امریکایی رو جلوی دوربین کیش و مات می کنه ... یاد کلام گهربار رهبر معظم انقلاب میافتم که دردیدار با ائمه جمعه سراسر کشور چنین تعبیری را برای سفر دکتر احمدی نژاد به نیویورک انتخاب می فرمایند.. 

((سفر رییس جمهور محترم به سازمان ملل متحد.. سفری پرمغز و پرکار )) 

اخه مگه میشه این همه اخلاص رو خداوند متعال بی جواب بگذاره...

بهار خانومم یک ساله شد...

اصلا نفهمیدیم این یکسال چطوری گذشت انگار همین دیروز بود که ساعت هشت و پنجاه و سه دقیقه به جمع دونفرمون اضافه شد و یک عالمه شادی برامون به ارمغان اورد بهارم پنج شنبه ۱۷ تیر یکسالش تموم شد و وارد دومین سال زندگی خودش شد هر روزهم که بزرگ تر میشه نگرانی های من و مادرش هم بیشتر میشه که چگونه می خواهیم اون رو تربیت کنیم تا به واقع زهرایی بار بیاد...

 راستی تا یادم نرفته این رو هم بگم در این یکسال بیشتر از همه ما مادربزرگ بهار((مادرخانم عزیزم )) براش زحمت کشیده زحماتی که به واقع جبران کردنی نیست ...

در اخر این مطلب هم قول میدم اگر درس و کاربهم اجازه بده ازاین به بعد بیشتر بنویسم و دراغاز هم ازعلت تغییر محل خدمتم بگم که برای خیلی ها سواله و در این مدت توی این محیط مجازی زیاد ازاین موضوع  پرسیدن..  

تا سایه ولایت هست این وحدت هست...

خبرگزارى‏ها گفتند و در تعدادى از تلويزيونهاى بيگانه هم منعكس شد كه حضور مردم، حضور جدى و فعال و متراكمى است. در بعضى از تلويزيونهاى خارجى صفوف مردم را كه صف كشيده بودند، نشان دادند. اين افتخارى است براى كشور؛ ما اين را مخدوش نكنيم، اين را خراب نكنيم، اين مال مردم است. همين رأى‏دهندگان از دو طرف، هم طرف آن كسانى كه رأى دادند به نامزد منتخب، هم آن كسانى كه رأى ندادند به نامزد منتخب و به ديگرى رأى دادند - كه مجموعاً مثلاً حدود چهارده ميليون ميشوند - همه‏شان در ايجاد اين حماسه‏ى بزرگ سهيم بودند. ما اين وحدت را، اين نگاه كلان را، نگاه يكسان را فراموش نكنيم و اين را از دست ملت نگيريم.

تنها چهار روز پس از انتخابات بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان و روسای ستادهای انتخاباتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دهم و در اغاز دوران فتنه پس از انتخابات اینگونه همه را به حفظ وحدت دعوت فرمودند .

 از ان زمان تا کنون تقریبا هشت ماه می گذرد هشت ماهی که لحظه لحظه ان امتحانی بود برای همه مردم بویژه خواص /هشت ماهی که در دقیقه دقیقه ان نقش ولایت و رهبری را با پوست و گوشت و استخوانت می توانی درک کنی لحظاتی بود که همه دلها خالی میشد و دلشوره تمام وجود دوستداران نظام و انقلاب را می گرفت اما یک نگاه به حضرت اقا و یک کلام نورانی ایشان ابی بود بر اتش همه دلشوره ها واضطراب ها .

خواص یکی یکی جلوی چشم مردم امتحان پس دادند همه امتحان شدند مردم نامه هایی از هر کدام از انها دیدند وشنیدند که برخی ها را از پیش از این می دانستند و برخی را هم باور نداشتند که مثلا فلانی نوشته باشد...

دشمن انچنان دقیق عمل کرده بود که همه حیرت زده بودند/ به اطرافیان خواص از هرطیف که می نگریستی این نکته برایت اشکار بود .." انکس که علقه و اعتقادش به ولایت بیشتر از حلقه اول دورتر!!"

برخی اوقات انچنان مظلومیت ولایت بر دوستدارانش سنگینی می کرد که بغض ها می ترکید و اشک ها جاری می شد اما همیشه بین این افراد زمزمه می شد که "ان الله مع الصابرین".

گام به گام دراین هشت ماه این وعده الهی را همه دیدند و با تمام وجود حس کردند لحظه به لحظه با درایت حضرت اقا که نشات گرفته از لطف الهی است غبارالودگی ها کنار رفت و مردم با حقیقت بیشتر و بیشتر اشنا شدند در نهم دی از اعماق وجود دراعتراض به اهانت به مقدساتشان فریاد براوردند و در بیست و دوم بهمن اوج بصیرت و اتحاد خود را در روز وحدت ملی ایرانیان به نمایش گذاردند.

همه به عشق رهبر و ولی شان امده بودند/از مرد و زن و کوچک و بزرگ و بالا شهری و پایین شهری همه به عشق اقا امده بودند هیچگاه مصاحبه خانم مرزبند با جوان داش مشتی جنوب شهری را یادم نمی رود که اینگونه گفت..

"من توی عمرم دو دفعه اومدم تظاهرات یکی نه دی که این لانتوریا((بعدا رفتیم لغتنامه دهخدا رو دیدیم معنی اش میشه "این تازه به دوران رسیده ها ")) اومدن به امام حسین بی ادبی کردن و یکی هم الان به عشق رهبر اومدم/ بچه جنوب شهرم/ دویستا رفیق هم دارم پررو ابوالفضلی فدایی رهبر /اقا دوستت دارم حضرت عباسی پکر نشی شاهرگم رو بهت می دم /اون لانتوریهای اونور و این قرتی پرتی های این ور هم نمی تونند هیچ کاری بکنند وجود دارن بیان تک به تک ببینیم چند چندیم."   

خیلی عامیانه از ته دلش حرفهاش رو زد یعنی حرف دل خیلی از مردم رو زد اکثریت مردم که پنج شنبه با تمام وجودشون اومده بودن به خاطر هیچ کس نیومدن الا رهبرشون/ کاری هم نداشتن مقامات دیگه چه می کنند و چی میگن چون همشون رو دراین هشت ماه محک زده بودند.

اقاجان ! ۲۶ خرداد به وضوح به خواص گفتید با عملکرد نادرست خود این وحدت را از دست ملت نگیرند و هوشیار باشند و جمعه ۲۹ خرداد هم در نماز جمعه با همه مردم سخن گفتید و هشت ماه هم این درایت و هدایت شما ادامه داشت و همه دیدند خواص و مردم هرکدام چگونه از بوته ازمایش خود بیرون امدند اما یک چیز را این مردم به همه دنیا ثابت کردند..

" تا زمانی که سایه ولایت فقیه بر سر این کشور است این وحدت را نمی توان از مردم هوشیار و رشید ایران گرفت خواه خواص به هوش باشند و خواه نباشند!"

و دراخر یک مطلب کوتاه بگویم و تمام ..

دراین یک ماه به صورت ویژه درگیر تهیه یکی از مستند های شاخص به نام امام و "توطئه و نفاق" بودم  البته با جرات می توانم بگویم که این مستند را درکنار استاد سپیدمویم که بسیاری از داشته های کاری ام  را مدیون اویم تجربه کردم نه تهیه /خیلی برایم جالب بود که هم اکنون اتفاقات ان زمان دارد تکرار می شود و وقتی برخی موضع گیری های خواص را در ان زمان برای نخستین بار می دیدم از حیرت انگشت به دهان می گرفتم و درعین حال یک سوال در ذهنم یکسره تداعی می شد..

"اگر مثلا ده سال دیگر بخواهیم مستندی از وقایع سال ۸۸ و عملکرد خواص این دوره تهیه کنیم چه از اب در خواهد امد؟!"

اقاجان ... اقاجان...

چهارشنبه از هیات دولت خسته و کوفته اومده بودم توی تحریریه همینکه نشستم خبر ۱۴ شروع شد خبر اول سفر اقا به چالوس و نوشهره/ صبح شنیده بودم که جمعیت عظیمی زیر بارون اومده اما وقتی دیدم مات و مبهوت موندم و نشستم به نگاه کردن..

صل علی محمد رهبر ما خوش امد...

اقا به ابراز احساسات پاسخ می دهند و بالحنی خاص می گویند..شما رو تا کی زیر این باران باید نگه داریم ما..

جمعیت فریاد می زند..باران رحمت امد    رهبر ما خوش امد

بازهم اقا می فرمایند..خوب این لطف شماست در این شکی نیست اما من اینجا زیر سقف نشستم و شما زیر باران نشسته اید این چیزی است که برای ما ناگوار است...

اقا جمله اخر رو با نهایت عشق با بغض می فرمایند طاقت نمی اورم بغضم می ترکه البته الحمدالله کسی دور و برم نیست که به چیزهای واهی و بی ارزش متهمم کنند...بگذریم..

یاد خطبه نماز جمعه ۲۹ خرداد می افتم انجا هم بغض اقا بغض اون جمعیت عظیم رو جوری ترکوند که هیچگاه از یادم نمی ره..

((يك خطاب آخرى هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه): اى سيد ما! اى مولاى ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندك آبروئى هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؛ همه‏ى اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاى ما، دعا كن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب اين كشور توئى؛ صاحب اين انقلاب توئى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما))

هربغض اقا حکمتی درونش نهفته است با یکی درس انسانیت و عشق میدهند و با دیگری درس ایستادگی و استواری ...

از زمانی که خود را شناختم سعی کرده ام با تمام وجود و با همه عشق از مکتب ولایت درس بگیرم و سخن اقا را چراغ راهم قراردهم و خدا راهم شکر می کنم که همواره و به اندازه توان و وسعم در این مسیر حرکت کرده ام ...

انهایی که دراین چند ماه هرچه خواستند نوشتند و حتی به نوزاد معصوم من نیز درکلامشان رحم نکردند بدانند خودم خانواده ام فرزندم و همه چیزم را فدای رهبری و انقلاب و خط سرخ شهدا و امام شهدا میکنم و هیچگاه دراین مسیر سست نشده و نمی شوم و ازخداوند متعال می خواهم به حق حضرت زهرا(س)مرگ من را شهادتم در راه خودش قراردهد..

امین یا رب العالمین  

او که او بود...

((ما به فتوای امام/ شما را ولی خودمان می دانیم و لحظه ای از تایید و تکریم و سایر چیزهایی که وظیفه مان است در مورد شما انجام بدهیم کوتاهی نخواهیم کرد/ خدا شما را انشاالله برای ما نگاه بدارد))

این سخنان را در حالی برزبان جاری ساخت که اصلا حس و حالی برایش باقی نمانده بود چون عزیزترینش را از دست داده بود یا بهتر بگویم عزیزترین ملت ایران را ازدست داده بود که البته برای او جایگاهی دیگر داشت اما انچه از روح خدا درسالیان متمادی اموخته بود باید انجام می داد اینجا دیگر بحث حس و حال و موقعیت و میل داشتن و نداشتن نیست اینجا بحث ولایت مطرح است که داروندار ماست.

چهره حاج احمد خمینی(ره) را هنوز به خاطر دارم گرچه ان زمان ده سال بیشتر نداشتم و از بسیاری از مسائل سیاسی سردرنمی اوردم اما حداقل می دانستم که او مرد بزرگ و مورد احترام همه مسئولان و امین امام بوده است و بسیار هم بالاتر از برخی افراد شاخص ان موقع قرار دارد ...

حالا او با ادبی قابل تامل برروی دو زانو در مقابل ایت الله خامنه ای نشسته بود و با دل اکنده از غمش اینگونه سخن می گفت ...