مطالبی از جنس 20:30...
مطلب اول :هفته پیش وقتی شنبه اومدم سرکار دیدم یکی از وبلاگها درمورد مصاحبه من با وزیر مسکن نقدی نوشته و اون رو بسط داده به دیگر برنامه های چالشی صداوسیما و بویژه این حرکت بچه های ۲۰:۳۰ رو زیر سئوال برده و غیراخلاقی خونده که چرا با دوربین روشن سئوال مطرح می کنید...
نخست اینکه به نظرم هیچ اشکالی نداره خبرنگار با حفظ شان مصاحبه شونده و رعایت احترام او و با طرح سئوالی پخته با دوربین روشن مصاحبه کنه چرا که مصاحبه شونده چه درجایگاه مسئول اجرایی و چه در جایگاه ورزشکار و هنرمند مشهور باید همیشه اماده پاسخگویی به مردم باشه و دوربین رسانه ملی هم برای مردمه و حتی به گونه ای نماینده مردم و افکار عمومی محسوب میشه .
یک مسئول اجرایی همیشه و حتی در خیابان باید به مردم جواب بده چون مسئولیت قبول کرده اونهم در نظامی اسلامی و ان ورزشکارو هنرمند هم بواسطه همین عنایات و توجه مردم به این جایگاه رسیده و نمی تونه و نباید از پاسخگویی به مردم فرارکنه یا غرور امیز با اونها برخورد داشته باشه .
پس بنابراین اگر دوربین روشن هم به سمت مصاحبه شونده برویم و سئوال هم منطقی و پخته باشد یا باید بر این اساس همیشه امادگی داشته باشد و پاسخ دهد و یا اینکه دوربین را به واقع محضر مردم ببیند و درصورت امادگی نداشتن با یک عذرخواهی ساده جواب را به فرصتی دیگر موکول کند و یا حتی اگر سئوال هم غیر منطقی و نپخته بود مودبانه بگوید سئوال درست و منطقی نیست و من نمی توانم پاسخگوی به ان باشم پشت کردن به دوربین و فرار کردن از خبرنگار به منزله پشت کردن به مردم و فرار از پاسخگویه.
جناب سعیدی کیا که برایش احترام خاصی قائلم پیش از عید و برغم اصرار دوربین خاموش بنده پشت تریبون ازاد ۲۰:۳۰ نیومد و بعد از عید هم برخلاف بسیاری از وزیران و مسئولان اجرایی در روز یازده فروردین دعوت مارو برای اعلام برنامه هایش در سال جدید به نوعی نپذیرفت ((تکرارکنم که اینجا هم دوربین خاموش دعوتش کردم )) در این مصاحبه هم که نویسنده وبلاگ مورد نظر از سر بی اطلاعی ان را دیدار با مسئولان وزارت مسکن عنوان کرده است در صورتی که دیدار با مسئولان بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بود بنده از ابتدا با دوربین خاموش از اقای سعیدی کیا دعوت کردم اما توجهی نکرد و سپس حدود ۴ دقیقه با دوربین روشن به سراغش رفتم که پشت به دوربین کرد و راه خودش رو ادامه داد و در نهایت هم انچه پخش شد و مردم دیدند حدود ۱۰ ثانیه از دعوت من و رفتن اقای سعیدی کیا بود و ما به احترام اقای وزیر از خیر پخش ۳ دقیقه و ۵۰ ثانیه دیگر این تصاویر گذشتیم.
ما خبرنگاران اگر لایق و قابل باشیم به نوعی نماینده مردمیم و باید به پشتوانه اونها خیلی محکم و راحت و البته مودبانه / پرمغز و با درنظر گرفتن همیشگی منافع ملی سئوالمان را بپرسیم و بویژه ان کسی هم که مسئولیت اجرایی می گیرد باید همواره اماده پاسخگویی باشد مگر انکه احیانا پاسخ او ضربه ای به منافع بلند مدت مردم بزند که البته برای این مورد هم راه حل های روشنی وجود دارد...
مطلب دوم درباره گزارش منتقدانه دوشنبه هفته پیش دوست و همکار عزیزم کامران نجف زاده در خصوص دکتر الهام/ سخنگوی محترم دولت است..
پس از این گزارش عده ای ناراحت شدند که چرا این گزارش منتقدانه پخش شده است و عده ای هم که تقریبا از چند روز قبل از این /انتقادات خود ((بخوانید تخریبهای خود ))را در این زمینه بیان کرده بودند ((انجام داده بودند)) دوباره به تکاپو افتادند .
اول اینکه ..ان کسانی که ناراحتند حتما می دانند و باید بدانند که انتقاد مشفقانه و دلسوزانه عین حمایت است و همان طور که در روایات داریم المومن مرات المومن ((مومن باید اینه مومن باشد)) ضمن اینکه رهبر معظم انقلاب نیزهمواره بر بیان انتقادات فکورانه /دلسوزانه و راهگشا تاکید دارند و ما هم باید بر این مسیر حرکت کنیم مطمئنا کسی که فقط زبان به تعریف و تمجید می گشاید قابل شک است نه ان کسی که بنا بر وظیفه شرعی و ملی هم خوبی ها و نکات مثبت را می گوید و هم بجا انتقاد می کند .
و اما دوم.. ان رسانه هایی که دوباره بر سر این موضوع معرکه گرفتند یا بهتر بگویم تیم پشت صحنه همه انها که تیمی واحد است/ همانهایی هستند که پیش از انکه کسی حرف بزند حرفش را نقد و حتی ان را برای عموم هم منتشر می کنند دیگر از انها نمی توان انتظاری بیش از این داشت اما حداقل فکر می کنم بعد از این گاف بزرگ و بی سابقه رسانه ای مدتی سکوت کاری عقلایی باشد البته من نمی دانم اگر چند روزنامه دیگر این تیم نمی توانستند در اخرین لحظه جلوی چاپ مطالب از قبل تنظیم شده متفکرانشان را درباره صحبتهای گفته نشده رییس جمهور بگیرند چه اتفاقی می افتاد؟...
مطلب اخرم نیز درباره برادری است که اخیرا استعفای پر سر و صدایی ازمدیریت فرهنگی شورای اطلاع رسانی دولت داشته است ..
حداقل چیزی که می دانم این است که اگر کسی بخواهد با نیت خیر استعفا دهدحداقل نباید هیچ رسانه و روزنامه ای از استعفایش زودتر از نهاد مربوط مطلع شوند و این طور پر سر و صدا به ان بپردازند چه بسیار مدیران دلسوزی در سطح کلان تر از این داشته ایم که بعد از چند هفته و حتی چند ماه رسانه ها از استعفای انها مطلع شده اند...
خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند...
همیشه در فکر این بودم که برخی اتفاقات حرفه ای ونظرات خود را که نمی توان هر جا و به هر صورت بیان کرد به شرطی که در خدمت منافع ملی باشد بیان کنم واین فرصت با راه اندازی وبلاگ شخصی ام فراهم شده است .