به سیستان وبلوچستان می رویم ...
تا چندساعت دیگه وبه همراه حدود سی خبرنگار ویک تیم از ریاست جمهوری به سیستان وبلوچستان می ریم تا به قول احمدی نژادیقه مسئولان استانی رو محترمانه بگیریم وببینیم بعد از حدود دوسال برای مردم چه کردند وچقدر از مصوبات استانی اجرایی شده .
انشاالله بتونم دردودلهای مردم رو که مسلما کم هم نیست منعکس کنم واگر هم فعالیتهای خوبی دولت صورت داده باشه اطلاع رسانی کنم .
حدود بیست اذر ۸۴ وتقریبا یک هفته بعد از شهادت بچه های سی ۱۳۰بود که به همراه رییس جمهور وبرای انجام سومین سفر استانی به سیستان رفتم والبته یه خاطره فراموش ناشدنی از این سفر دارم:
بعد از روز سوم سفر که خیلی از شهرستانها رورفتیم وبه ایرانشهر رسیدیم هوا تاریک شد وهلی کوپترها اجازه پرواز پیدا نکردن هواپیمای رییس جمهور هم جانداشت برای همین کاروان خبرنگاران مجبور شد زمینی به سمت زاهدان حرکت کنه البته یادم هست که خود دکتر چقدر تلاش کرد تا ما هم با پروازش بریم اما نشد که نشد.
پس از اینکه حدود چهار ساعت بعد به استانداری رسیدیم دیدم رییس جمهوربعد از جلسه دولت تا من رو دید به سمتم اومد وبا نگرانی پرسید :((رنجبران همه صحیح وسالم اومدید برای کسی مشکلی پیش نیومد ؟))
من هم با تعجب گفتم ..نه اقای دکتر مشکلی نبود ؟
البته بعدا علت نگرانی دکتر رو فهمیدم چون بعد از یک ساعت از حرکت ما تقریبا تو همون حوالی محافظان پیش روی دکتر حرکت می کنن به سمت زاهدان اما تو مسیر به اشرار می خورند ودونفرشون شهید میشن .
همینه دیگه ادم وقتی لیاقت شهادت نداشته باشه همین جوری جامیمونه.بهر حال این هم یه خاطره ای بود انشاالله در بازگشت از سیستان اگر مطلب خاصی بود می نویسم .انشاالله که خبرهای خوشی بیارم.
همیشه در فکر این بودم که برخی اتفاقات حرفه ای ونظرات خود را که نمی توان هر جا و به هر صورت بیان کرد به شرطی که در خدمت منافع ملی باشد بیان کنم واین فرصت با راه اندازی وبلاگ شخصی ام فراهم شده است .